نویسه جدید وبلاگ

سنگ روی سنگ بند می شه . اینم مدرک

برای دیددن بقیه عکس ها اینجا رو کلیک کنین.





گل و خار

غنچه از خواب پريد و گلي تازه به دنيا آمد
خار خنديد و به او گفت: سلام
و جوابي نشنيد
خار رنجيد ولي هيچ نگفت
ساعتي چند گذشت
گل چه زيبا شده بود
دست بي‌رحمي آمد نزديک
گل سراسيمه ز وحشت لرزيد
ليک خار در آن دست جهيد
و گل از مرگ رهيد
صبح فردا که رسيد
خار با شبنمي از خواب پريد
گل به او گفت: سلام


آنان که زندگي را بستري از گل سرخ مي‌دانند، هميشه از خارهاي آن شکايت مي‌کنند.
غاقل از آنکه هر خار پله‌اي است براي در آغوش کشيدن گل سرخ





گزارش تخلف
بعدی